جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی نقاب: (تعداد کل: 1)
بی نقاب
[نِ] (ص مرکب) (از: بی + نقاب) بی حجاب. بی برقع. بی روبند :
چون روی تو بی نقاب گردد
آفاق جمال برنتابد.خاقانی.
چو دیدند روئی چنان بی نقاب.نظامی.
و رجوع به نقاب شود.
چون روی تو بی نقاب گردد
آفاق جمال برنتابد.خاقانی.
چو دیدند روئی چنان بی نقاب.نظامی.
و رجوع به نقاب شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.